English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5193 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
enclave U ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
enclaves U ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
atole U جزیره یا جزایر مرجانی که اطراف دریاچه را مثل کمربندی احاطه کرده باشد
overseas U کشورهای بیگانه
Tibet U تبت [این ناحیه با کشورهای چین، هند و نپال همسایه بوده و فرش آن بیشتر تحت تاثیر چین قرار داشته است.سابقه فرش بافی در آن حدود سیصد سال می باشد. نقش ببر از طرح های اصلی فرش تبت است.]
topographic map U نقشه ایکه دارای خطوط ارتفاعی باشد
gird U احاطه کرده محاصره کردن نیرومندکردن
acronyms U کلمه ایکه از حرف اول کلمات دیگری ترکیب شده باشد
enclaves U ناحیهای که کشور بیگانه دورانرا گرفته باشد
enclave U ناحیهای که کشور بیگانه دورانرا گرفته باشد
exclave U ناحیهای که ازکشوری جداشده وخاک بیگانه انرافراگرفته باشد
polymorph U عضو یا موجود چند شکلی موجود زنده ایکه چندین مرحله تغییر ودگردیسی داشته باشد
if he has found it U اگر ان را پیدا کرده باشد
testate U متوفایی که وصیت کرده باشد
y site U نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
he can scarcely have done that U مشکل این کار را کرده باشد
mandatory power U دولتی که قیم و سرپرست دولت یا حکومت یا سرزمین دیگری باشد
springer U قوطی حلبی در بستهای که باد کرده باشد
loaded dice U طاسی که یکسوی انرا سنگین کرده باشد
advanced pawn U پیادهای که از نیمه صفحه گذر کرده باشد
croppy U کسیکه موی سرش راکوتاه کرده باشد
profound gangrene U یعنی انکه گوشت زیادی را تباه کرده باشد
votaress U زنی که خود را وقف خدمت یاامری کرده باشد
advanced countries U کشورهای پیشرفته کشورهای توسعه یافته
developed countries U کشورهای توسعه یافته کشورهای پیشرفته
round robin (meeting or discussion) <idiom> U جلسهای که درآن شخص ازیک گروه شرکت کرده باشد
white elephants U هر چیز گران که بیخ ریش صاحبش گیر کرده باشد
white elephant U هر چیز گران که بیخ ریش صاحبش گیر کرده باشد
course line shot U تیری که درخط حرکت هدف و به جلوی ان اصابت کرده باشد
best gold U تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
aces U رتبهء اول خ-لبانی که حداقل 5هواپیمای دشمن راسرنگون کرده باشد
parpen U سنگ تراشی مه از توی دیواری گذر کرده و ازدوسوی ان نمایان باشد
ace رتبه اول خلبانی که حداقل پنج هواپیمای دشمن راسرنگون کرده باشد
no matter how he has done it U هر جور میخواهدکرده باشد قطع نظر از اینکه چه جوراین کار را کرده است
The victim had done nothing to incite the attackers. U شخص مورد هدف کاری نکرد که ضاربین [مجرمین] را تحریک کرده باشد.
aristocracy U حکومت اشراف که اشرافیت ایشان ممکن است ازامتیازات مالی یا نظامی یااجتماعی و تربیتی خاص باشد
aristocracies U حکومت اشراف که اشرافیت ایشان ممکن است ازامتیازات مالی یا نظامی یااجتماعی و تربیتی خاص باشد
rio treaty U اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
greige carpet U فرش خود رنگ [فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
foreignism U رسم بیگانه بیگانه پرستی
precatory words U عبارتی در وصیتنامه که دران موصی تقاضایی از موصی له کرده باشد
oldster U ادم کار کشته که چهار سال در نیروی دریایی کار کرده باشد
holdees U پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
encirclement U احاطه دشمن احاطه کردن
blitter U عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
scissoring U 1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
developing countries U کشورهای در حال رشد کشورهای در حال توسعه
botany U گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
hagiarchy U حکومت کشیشان وروحانیون حکومت مقدسان
czarism U حکومت استبدادی ومطلقه حکومت تزاری
lost cluster U تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
scarf joint U جایی که دو سر تیر رانیم ونیم کرده با هم جفت کرده باشند
burger U تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
burgers U تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
technocracy U حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
technocracies U حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
swiss steak U گوشت خرد کرده مخلوط با اردوچاشنی سرخ کرده
theocracy U حکومت خدا حکومت روحانیون
autocracy U حکومت مطلق حکومت استبدادی
theocracies U حکومت خدا حکومت روحانیون
totalitarianism U سیستم حکومتی که در جمیع شئون زندگی فردی افراد یک ملت دخالت کرده ان را تابع برنامه کلی دولت می سازدکه این برنامه ممکن است درجهت منافع یک فرد یا یک گروه یا یک طبقه و یا کل اجتماع تنظیم شده باشد
I have a tooth abscess. U دندانم ماده کرده ( چرک کرده )
civicism U اصول حکومت کشوری بستگی ووفاداری باصول یاحقوق حکومت کشوری
home rule U حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
out flank U دور زدن جناح دشمن احاطه کردن جناح دشمن احاطه جناحی کردن
causeways U جاده ایکه از کف زمین بلندتراست
causeway U جاده ایکه از کف زمین بلندتراست
rashwan medallion U ترنج رشوان [این شهر در استان کردستان قرار داشته و به بافت قالیچه های خورجینی، گلیم و فرش های هندسی با ترنج مخصوص به این ناحیه شهرت دارد. ترنج این فرش ها بصورت لوزی بزرگ به همراه اشکال هندسی می باشد.]
apertures U اندازه دهانه ایکه از ان نور عبورکند
rock gardens U باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
rock garden U باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
By an inconceivable trick( trickery) . U با حقه ایکه عقل جن هم به آن نمی رسد
aperture U اندازه دهانه ایکه از ان نور عبورکند
wrongshipped U محموله ایکه اشتباها" ارسال شده
discount house U موسسه ایکه برات و اسناد را تنزیل مینماید
blanket policy U بیمه نامه ایکه همه اقلام را در برمیگیرد
penstock U لوله ایکه اب تحت فشار را به توربین میرساند
halucinogenic U مواد مخدره ایکه ایجاد اوهام وهذیان میکند
keloid U برامدگی ایکه درمحل التیام زخم پدید می اید
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
jet diffusion basin U حوضچه ایکه در اثر پخش فورانی انرژی را کاهش میدهد
compressor U برنامه وسیله ایکه حاوی فشرده سازی داده است
jaywalker U پیاده ایکه از وسط مناطق ممنوعه خیابان عبور میکند
compressors U برنامه وسیله ایکه حاوی فشرده سازی داده است
delay U وسیله ایکه برای سیگنالی طول می کشد تا ارسال شود
delaying U وسیله ایکه برای سیگنالی طول می کشد تا ارسال شود
delays U وسیله ایکه برای سیگنالی طول می کشد تا ارسال شود
jaywalkers U پیاده ایکه از وسط مناطق ممنوعه خیابان عبور میکند
straddling U احاطه هدف از نظر سمتی احاطه سمتی هدف
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
uncomitted countries U کشورهای غیرمتعهد
allied U کشورهای هم پیمان
free world U کشورهای غیرکمونیست
industrial nations U کشورهای صنعتی
less developed contries U کشورهای کم رشد
poor countries U کشورهای فقیر
developed market economy countries U کشورهای مرفه
splint U نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
observation pipe U لوله ایکه جهت تعیین سطح اب زیرزمینی درزمین حفر گردد
dichogamous U دارای عناصر نروماده ایکه درمواقع متفاوت اماده باروری می شوند
dichogamic U دارای عناصر نر وماده ایکه در مواقع متفاوت اماده باروری می شوند
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
underdeveloped countries U کشورهای توسعه نیافته
retarded countries U کشورهای عقب مانده
allied headquarters U قرارگاه کشورهای هم پیمان
third world countries U کشورهای جهان سوم
federalization U تشکیل کشورهای متحد
Underdeveloped ( backward) countries . U کشورهای عقب افتاده
international U مربوط به کشورهای مختلف
internationals U مربوط به کشورهای مختلف
development countries U کشورهای قابل توسعه
backward countries U کشورهای عقب مانده
capitalist countries U کشورهای سرمایه داری
the united states of america U ایالات یا کشورهای متحدامریکا
developing countries U کشورهای در حال توسعه
The English speaking-countries. U کشورهای انگلیسی زبان
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
heptarchic U دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
heptarchical U دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
clinch U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinched U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinches U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinching U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
anti knock U ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
commonwealth games U جام کشورهای مشترک المنافع
orienting U کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
pan americanism U طرفداری از اتحاد کشورهای امریکایی
overseas income U درامد از کشور یا کشورهای خارجی
commonwealth U کشورهای مشترک المنافع جمهور
organization of petroleum exporting cont U سازمان کشورهای صادرکننده نفت
orient U کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
commonwealths U کشورهای مشترک المنافع جمهور
OAS U مخفف سازمان کشورهای امریکایی
less developed countries U کشورهای کمتر توسعه یافته
reactions from abroad U واکنش مردم در کشورهای خارجی
orients U کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
third world economies U اقتصاد کشورهای جهان سوم
federate U تشکیل کشورهای متحد دادن
federated U تشکیل کشورهای متحد دادن
federates U تشکیل کشورهای متحد دادن
federating U تشکیل کشورهای متحد دادن
federative U مبنی بر سازمان کشورهای متحد
OPEC U سازمان کشورهای صادرکننده نفت
martial law U مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
point set curve U منحنی ایکه توسط یک سری ازپاره خطهای ترسیم شده میان نقاط تعریف میشود
unicef (= united nations international U یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است
country file U را برای کشورهای مختلف تعریف میکند
developed market economy countries U کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
isolationist U طرفدارعدم مداخله در سیاست کشورهای دیگر
oil rich countries U کشورهای ثروتمند تولید کننده نفت
trade follows the flag U تجارت کشورهای مشترک المنافع با انگلستان
least developed countries U پائین ترین کشورهای در حال توسعه
oversea U بیگانه
barbarous U بیگانه
peregrin or rine U بیگانه
peregrine U بیگانه
foreigners U بیگانه
outsider U بیگانه
only U بس بیگانه
abroad U بیگانه
aliens U بیگانه
stranger U بیگانه
foreigner U بیگانه
strangest U بیگانه
barbarians U بیگانه
strange U بیگانه
outsiders U بیگانه
barbarian U بیگانه
exotic U بیگانه
foreign U بیگانه
xenophobe U بیگانه
alien U بیگانه
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
seato forces U نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
pax britannica U اشتی که انگلیس کشورهای جنگجوربدان دعوت میکند
e r p U جهت کمک به توسعه اقتصادی کشورهای اروپا
foreing currency U پول بیگانه
holozoic U بیگانه خوار
estrangements U بیگانه کردن
xenophobe U دشمن بیگانه
xenophobia U بیگانه هراسی
xenocentrism U بیگانه محوری
abroad U ممالک بیگانه
foreignism U اصطلاح بیگانه
xenophile U بیگانه دوست
outlandish U بیگانه وار
foreignlegion U هنگ بیگانه
estrangement U بیگانه کردن
xenophile U بیگانه پرست
xenoplastic U همزیست با بیگانه
stranger U بیگانه کردن
loanword U واژه بیگانه
phagocytosis U بیگانه خواری
xenophilism U بیگانه پرستی
foreign subjects U اتباع بیگانه
xenophobia U بیگانه ترسی
xenophobe U بیگانه ترس
xenophilous U بیگانه پرست
Recent search history Forum search
2New Format
1معنی لغت overfit
1 if there's any justice
1Vintage style
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1set the record straight
1چیزی که عوض داره گله نداره
1ICR
1popsicle
1A successful man is one who can lay a firm foundation with the bricks that other throw at him
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com